اپیزود سیزدهم ..بلد شدم !
شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۱، ۱۰:۰۴ ق.ظ
بلد شدم که وقتی میخوام به یکی شمارمو بدم بلند بلند داد نزنم شماره رو و خودم یه جا بنویسم براش تا یه مسترق* سمع بدبختی رو که اونورتربی گناه و پاک تر از برگ گل محمدی نشسته، بیچاره نکنم !!
و اینم بلد شدم که گرد روبی فلاسک چایی والد محترم و آرزو کردن یه ماشین زمانی ، تایم ماشینی چیزی ، کار بس مزخرف و بیکارمآبانه ایه ! باید برم و دنبال قوری واقعی هه بگردم !
*مسترق همون اسم مفعولی استراق از باب استفعال! کجاس آقای فرجی ببینه انقده عربی بلدم !!
۹۱/۱۰/۳۰